چرا زنان در بهشت از تعدد همسر محرومند ولی مردان حوریه ای ها و زنان متعدد می توانند داشته باشند؟

می دانستید درصورتیکه یک رکعت نماز خوانده شود نام زیبای "احمــــــد" شکل می گیرد؟

پرسش: چرا زنان در بهشت از تعدد همسر محرومند ولی مردان حوریه ای ها و زنان متعدد می توانند داشته باشند؟(شهید مطهری : زنان در اخرت هم باعفاف و محدود به شوهرند) درحالیکه زنان در دنیا هم محدویت به همسر واحد داشته و برای رفع نیاز جنسی تنها باید منتظر پاسخ همسر خود باشند. مگر در بهشت هم محدودیت های اخلاقی ادامه دارند؟ در احادیث امده زنان مومنه در اخرت تنها یک همسر دارند. آیا اگر زنی دوست نداشت در آخرت زن باشد میسر است؟

پاسخ: پرسشگر گرامی با سلام و سپاس از ارتباطتان با این مرکز همان گونه که ماهیت و حقیقت نعمت های بهشتی بسیار متفاوت از نعمت های دنیایی است ، به همین نسبت تمایلات و درخواست های بهشتیان هم ماهیتی متفاوت و متعالی دارد . به هیچ وجه نمی توان تصور کرد در مکانی که از هر نوع محدودیت و اصطکاک تمایلات و خواسته ها تهی است و حقیقت بدون هیچ ابهام و پرده ای در آن جا نمایان است ، درخواست ها و تمایلات انسان چه و چگونه خواهد بود .اصولا تفاوت اصلی جهان آخرت با دنیا در این است که حقیقت و ماهیت درونی انسان ها در آن عالم نمایان می شود . وجود انسانی و خالص بهشتیان که عاری از هر نوع پیرایه و ناخالصی و تمنیات و تمایلات غیر حقیقی و برخاسته از رذایل اخلاقی یا پیرایه های مادی است ، متجلی می گردد ؛ در نتیجه به راحتی نمی توان دانست که تمایلات و مشتهیات و درخواست های انسان بهشتی در عالمی که حقایق بی پرده نمایان شده و روح اعمال و افعال متجلی شده چیست .درنتیجه در این گونه امور نمی توان به طور قطع و یقین به پاسخ رسید . آنچه گفته می شود ، معمولا بر اساس برخی شواهد و قرائن و اموری ظنی است ؛ در هر حال در خصوص پرسش تان باید بگوییم :اگر بخواهیم بر اساس فطرت زن و تمایلاتی که زنان در این باره از خود بروز می دهند ، قضاوت کنیم، باید بگوییم چه بسا میل و اراده چند شوهری در بهشتیان باشد . زمینه این امر هم برای آنان فراهم گردد ؛ اما روشن است که این قضاوت و نتیجه گیری تنها وضعیتی است که از بروز دنیایی تمایلات زنان می بینیم ، چه بسا در قیامت که صحنه تجلی حقیقت ها باشد ، چند همسری برای زن امری نامطلوب ورنج آور بوده اصلا تمایل به این امر در وی شکل نگیرد . زنان در بهشت دارای اختیار در گزینش همسر هستند. در صورت تمایل با همسران دنیایی خود یا دیگر مردان بهشتی ازدواج می کنند، اما اگر نخواهند ، می توانند ازدواج نکرده یا با حوریان بهشتی که از جنس مردند و برای آن ها خلق شده اند، ازدواج کنند ...http://s1.picofile.com/file/7112948488/adame.gif

ادامه نوشته

حورالعین

در احادیث مختلفی آمده است که اگر درجه مرد از زنش بیشتر باشد زنش به همسری او در می آید ولی اگر درجه زن از شوهرش بیشتر باشد به اختیار خود یکی از مردان بهشتی را برای شوهری خود انتخواب می کند زنانی که در دنیا نیز شوهری نداشتند مردی را از مردان بهشت برای شوهری خود انتخواب می کنند در احادیث مختلف آمده است که برای هر مرد چهار زن از زنهای دنیا و تعداد مختلفی حوری می رسد.همچنین در برخی از منابع نوشته شده است که زنان بهشت به همدیگر حسد نمی ورزند و بر خلاف مردان تمایلی به چند شوهری ندارند و اگر هم چنین چیزی بخواهند به آنها داده می شود.اما از احادثی که از ائمه نقل می شود این نکات نیز به دست می آید که زنان زمینی از حورالعین ها هزاران بار برتر و زیبا تر می شود و مومنین بیشتر وقت خود را با زنان زمینی سپری می کنند و قدرتی به مردان مومن داده می شود که از همه زنان بهره ببرند و در برخی از منابع نیز ذکر می شود که مومن ساعتی را با زن خود در دنیا و ساعتی را با زن بهشتی خود سپری می کند.

ادامه نوشته

فقط بخوان

عروسی

سلااااااااااااااااااااااااااااااام دوستان خوفید؟؟؟

به خاطر عروسی چند روزی نمی تونم بیام

شرمنده تونم

بابای

Princess Belle and the Beast

ني ني شكلك

شاید این جمعه بیاید...



 






 

شيطان از بسم الله مى ترسد .:


 

از جمله جاهايى كه شيطان هنگام گفتن ((بسم الله )) از انسان دور مى شود.
1- در گذشته بيان شد كه شياطين در اموال و اولاد انسان شركت مى كنند. اگر كسى بخواهد شيطان از او دور شود، و در امور زندگى او شركت نكند يك راه دارد و آن گفتن ((بسم الله )) و نام خدا را بر زبان آوردن است ؛ زيرا شيطان از اسم خدا مى ترسد. رواياتى كه در اين باره از پيامبر و امامان عليه السلام نقل شده : مى آوريم تا انسان در تمام كارهاى خود نام خدا را ببرد و به ياد او باشد.
اگر كسى مى خواهد شيطان در اولاد او شركت نكند، بايد موقع جماع نام خدا را ببرد تا او فرار كند.


امام صادق عليه السلام فرمود: وقتى كسى مى خواهد پهلوى عيال خود رود نام خدا را بر زبان آورد و ((بسم الله )) بگويد؛ زيرا اگر بدون نام خدا مشغول شود و صاحب فرزند گردد شيطان در او شركت كرده ، دليل آن هم اين كه او دشمن ما خانواده خواهد بود.
ابو بصير از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: انسان وقتى مى خواهد با عيال خود هم بستر شود و نشست جايى كه بايد بنشيند،شيطان هم براى همان عمل حاضر مى شود. اگر انسان ((بسم الله )) بگويد؛ شيطان از او دور مى شود. ولى اگر مشغول عمل شد و نام خدا را نبرد شيطان هم آلت خود را داخل مى كند. پس عمل از هر دو و نطفه از يك نفر آنها است .
ابوبصير عرض كرد: جانم به فدايت ، از كجا شناخته مى شوند؟ امام فرمود: به دوستى و دشمنى ما.

2- امام محمد باقر عليه السلام فرمود: وقتى كسى لباس خود را عقب مى زند براى بول كردن يا عريان مى شود براى حمام رفتن ، بايد ((بسم الله )) بگويد. چون وقتى ((بسم الله )) گفت ، شيطان چشم خود را مى بندد و از او دور مى شود.

http://s1.picofile.com/file/7112948488/adame.gif

ادامه نوشته

تولدت مبارک

سلامممممممممممممممممممم

می خواستم بگم که امروز تولد وبلاگمه  توی همین روزا بود که وبلاگم به دنیا اومد  الان یه ساله شده  تولدش مبارکه مبارکه و مبارکه

به افتخار تولد وبلاگ جون جون جونم حمله به کیـــــــــــــــــــــــــــــــک

به به! عجب کیک خومچزه ایییییییییییییی

HAPPY BIRTHDAY TO MY BLOG

بچه ها  کادو یادتون نره هااااااااااااااااااااااااااا واسه ام زیاد کامنت بذارید هر کی اومد، کمتر از ۵ تا نباید کامنت بذاره

خداحافظ تا آپ بعدی 

دوستون دارم هزارتااااااااااااااااااااااااااااااااا

حاجي چرا نميخندي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

قهر کرده اید انگار ؟ درست نمیگویم؟

حاجی دیگر نمیخندی ...! چه شده آن لبخندهای دائمت؟

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...سرت را بالا بگیر...

به چه می اندیشی؟

از چه دلگیری؟ ...

راستی حاجی ! قبلا ها یه عده ای میگفتند شماها رفتید بجنگید که چه بشود؟ خودتان خواستید ،خودتان هم شهید شدید

آن وقتها جبهه میگرفتم و جوابشان را میدادم.

حالا خودمانیم حاجی، بینی و بین الله رفتی که چه بشود؟

رفتی که آزادی داشته باشیم؟

رفتی که عده ای مانتوهایشان روز به روز تنگ تر و روسری هایشان روز به روز کوچکتر شود؟

رفتی که ماه محرمی هم پارتی بگیرند و جشن های آنچنانی؟

رفتی که عده ای دختر و پسر به هم که میرسند دست بدهند و اگر ندهند به هم بگویند عقب مانده ؟

حاجی جان ؛ جای پلاکت را این روزها زنجیرهای قطور گرفته !

جای شلوار خاکی ات را شلوارهای پاره پوره و چاک چاک گرفته (که به زور پایشان نگهش میدارند)!


چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟

روزی دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، پرسید: «چرا دوستم داری؟ واسه چی عاشقمی؟»

پسر جواب داد: «دلیلشو نمی‌دونم؛ اما واقعاً دوسِت دارم!»

- تو هیچ دلیلی نمی‌تونی بیاری؛ پس چطور دوسم داری؟ چطور می‌تونی بگی عاشقمی؟

- من جداً دلیلشو نمیدونم؛ اما می‌تونم بهت ثابت کنم!

- ثابت کنی؟ نه! من می‌خوام دلیلتو بگی!

- باشه.. باشه! میگم؛ چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، باملاحظه هستی، بخاطر لبخندت..

آن روز دختر از جواب‌های پسر راضی و قانع شد.

متأسفانه، چند روز بعد، دختر تصادفی وحشتناک کرد و به حالت کما رفت.

پسر نامه‌ای در کنارش گذاشت با این مضمون:

«عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم؛ اما حالا که نمی‌تونی حرف بزنی، می‌تونی؟ نه! پس دیگه نمی‌تونم عاشقت بمونم! گفتم بخاطر اهمیت دادن‌ها و ملاحظه کردنات دوسِت دارم؛ اما حالا که نمی‌تونی برام اونجوری باشی، پس منم نمی‌تونم دوست داشته باشم! گفتم واسه لبخندات عاشقتم؛ اما حالا نه می‌تونی بخندی و نه حرکت کنی! پس منم نمی‌تونم عاشقت باشم! اگه عشق همیشه دلیل بخواد مث الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره! واقعاً عشق دلیل می‌خواد؟ نه! معلومه که نه! پس من هنوز هم عاشقتم.»

»» داستان زیبا و تاثیرگذار یک بار اعتماد جوانی گناهکار به حضرت زهرا

چند وقت پیش توی تهران، توی حسینیه ای منبر میرفتم، یه جوونی اومد نزدیک سی سالش. گفت حاج آقا من با شما کار دارم. گفتم بنویس، گفت نوشتنی نیست. گفتم ببین منو قبول داری؟ گفت آره. گفتم من چند ساله با جوونا کار میکنم، کسی که نتونه حرفشو بنویسه بعدشم نمیتونه بگه. یک و دو و سه و چهار کن و بنویس. گفت باشه.
فرداشب که اومدیم، یه نامه داد به ما، من بردم خونه، نامه را که خوندم دیدم این همونیه که من در به در دنبالش میگشتم.
فرداشب اومد گفت که: چی شد؟
گفتم من نوکروتنم، من میخوام با شما یه چند دقیقه صحبت کنم.
وعده کردیم و گفت که: منو چجوری میبینید شما؟
گفتم من نه رمالم نه جادوگرم چی بگم؟
گفت: نه ظاهری، گفتم بچه هیئتی
زد زیر گریه گفت: خاک تو سر من کنند، تو اگر بدونی من چه جنایاتی کردم، چه گناهایی کردم. فقط خوب خوبه ای که میتونم بگم از گناهایی که کردم اینه که مادرمو چند بار کتک زدم، پدرمو زدم، دیگه عرق و شراب و کارای دیگه شو، دیگه...
گفتم پس الآن اینجوری!!!!!
گفت حضرت زهرا دستمو گرفت

لینک دانلود کلیپ صوتی از زبان آقای دانشمند:         جوان 

http://s1.picofile.com/file/7112948488/adame.gif

ادامه نوشته