چرا زنان در بهشت از تعدد همسر محرومند ولی مردان حوریه ای ها و زنان متعدد می توانند داشته باشند؟
از طرف دیگر وضعیت بهشت و بهشتیان امری نیست که بتوان با مناسبات دنیایی آن را مقایسه نمود ، حتی مقوله ازدواج بهشتیان نیز امری است که ابهامات بسیاری در آن وجود دارد ، چون در بهشت هر مومنی بهشتی مستقل و جداگانه برای خود دارد . در سرزمین بی کران بهشتی خود با امور مورد علاقه خود و لذت های بی نهایت موجود در آن بهره مند است . البته در صورت تمایل با دیگر بهشتیان مرتبط است ، اما کیفیت ارتباط همسران بهشتی و زندگی یک فرد با همسر بهشتی اش امری نیست که به درستی بتوان آن را تحلیل نمود . برای بهشتیان هر نوع لذت و نعمت فراهم است . هیچ محدودیتی در درخواست ها و تمایلات آنان وجود ندارد . این حقیقتی است که آیات گوناگون قرآن به ان شهادت می دهد ؛ آیاتی که هر نوع تبعیض و تفاوت در نعمت های بهشتی را بین زنان و مردان برطرف می سازد ؛ برخی از این آیات عبارتند از :- "و فیها ما تشتهیه الانفس و تلذّ الاعین؛(1)در بهشت آن چه دل میخواهد و چشم از آن لذّت میبرد، موجود است".2- "و لکم فیها ما تشتهی انفسکم و لکم فیها ما تدّعون؛ برای شما هر چه بخواهید، در بهشت فراهم است و هر چه طلب کنید، به شما میدهند".(2) 3- "و هم فیما اشتهت انفسهم خالدون؛ بهشتیان در آن چه دلشان میخواهد جاودانه متنعّم هستند".(3) 4- "لهم فیها ما یشاؤون؛ برای بهشتیان آن چه را که بخواهند وجود دارد".(4) امادر مورد سوال دوم به نظر می رسد اگر مبنا و معیار را همان آیات ذکر شده بدانیم چه بسا این امر به عنوان یک نعمت قابل طرح باشد و اطلاق آیه «لهم فیها ما یشاؤون » شامل این درخواست هم بشود ، هرچند چنان که پیشتر گفتیم جزییات این امر به یقین برای ما روشن نیست.اما برای توضیح بیشتر مساله اگر مفهوم جسمانی بودن معاد روشن گردد، چه بسا مطلب تا حدودی روشن تر گردد ؛ اصولا مقصود از معاد جسمانی آن است که در جهان اخروی، انسان با وجودی جسمانی حضور می یابد و نعمت یا عذاب اخروی نیز جسمانی می باشد، ولی معاد روحانی آن است که انسان با وجود روحانی (غیر جسمانی) به حیات اخروی خویش ادامه می دهد. در جهان باز پسین، از لذتهای معنوی و روحانی بهرهمند می گردد یا به عذابهای معنوی و روحانی دچار می شود. (5)علماي اهل اسلام اعم از شيعه و سني بر این باورند که : معاد انسان هم جسمانی و هم روحانی است. بر اساس این دیدگاه آدمی در آخرت با وجود جسمانی و روحانی (مثل آن که در دنیا هست) حضور می یابد و حیات اخروی او حیاتی دو بُعدی است، مبنای انسان شناختی این دیدگاه همان است که در بحث از حقیقت انسان مطرح است، و آن این که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی فراهم آمده، به گونهای که هر دو ساحت در حقیقت او موثر است. یکی (مثلاً جنبه جسمانی) جنبه عارضی و موقتی ندارد، البته بعد روحانی انسان در مقایسه با جسمانی، از نوعی اصالت برخوردار است ؛ اما فرعیت بعد جسمانی لزوماً به معنای خروج آن از حقیقت ذات آدمی نیست. بنا بر این اگر دو جنبه جسمانی و روحانی را در ذات انسان موثر بدانیم، چارهای جز پذیرش معاد جسمانی و روحانی نخواهیم داشت، زیرا حضور حقیقت هر فرد در سرای آخرت ضروری است، چرا که در غیر این صورت حاضران در رستاخیز موجوداتی مغایر با انسانهایی که مدت زمانی در دنیا به سر بردهاند، خواهند بود. دیگر نمیتوان گفت همان شخصی که در دنیا بوده است، اینک در پیشگاه الهی حاضر می شود و پاداش یا کیفر اعمال خود را میبیند، بنا بر این لزوم حضور انسان با تمام حقیقت وجودی خود در آخرت اقتضا میکند که معاد او ، معاد جسمانی و روحانی باشد. (6) نتيجه ديگري كه بر اين عقيده متفرع مي باشد اين است كه : اگر قرار باشد انسان با تمام حقيقت وجودي خود كه در دنيا داراي آن بود، در قيامت حاضر شود ، بايد جنسيت او نيز بدون تغيير در قيامت و در معاد محفوظ بماند و زنان به همان صورت برانگيخته شوند و مردان نيز به همان صورت دنيايي دوباره زنده گردند، و مورد حسابرسي واقع شده و به بهشت يا جهنم وارد شوند. لذا مي توان نتيجه گرفت كه : امكان تغيير جنسيت در دنيايي ديگر وجود ندارد و فرد به همان صورت در آن دنيا حضور خواهد داشت.البته تذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه عدم رضايت از جنسيت در افراد به بعضي مسايل رواني و اجتماعي بر مي گردد که این علل و عوامل در آخرت به هیچ وجه وجود ندارد .. پی نوشتها: 1. زخرف (43) آیه 71. 2. فصلّت (41) آیه 31. 3. انبیا (21) آیه 102. 4. نحل (16) آیه 31. 5. سعيدي مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، قم، 1383ش، ج 2، ص 252 . 6. همان، ص 253 .