يك پرسش ديگر باقى است و آن اينكه اگر از نظر اخلاقى اسلامى استعدادهاى طبيعى نبايد نابود شود , پس تعبير به نفس كشتن , يا ميراندن نفس كه احيانا در تعبيرات دينى و بيشتر در تعبيرات معلمين اخلاق اسلامى و بالاخص در تعبيرات عارف مشربان اسلامى آمده است , چه معنى و چه مفهومى دارد ؟ پاسخ اين پرسش از آنچه قبلا گفتيم روشن شد , اسلام نمى گويد طبيعت نفسانى و استعداد فطرى طبيعى را بايد نابود ساخت , اسلام مى گويد : (( نفس اماره )) را بايد نابود كرد , همچنانكه گفتيم , نفس اماره نماينده اختلال و به هم خوردگى و نوعى طغيان و سركشى است كه در ضمير انسان به علل خاصى رخ مى دهد , كشتن نفس اماره معنى خاموش كردن و فرو نشاندن فتنه و طغيان را در زمينه قوا و استعدادهاى نفسانى مى دهد , فرق است ميان خاموش كردن فتنه و ميان نابود كردن قوائى كه سبب فتنه مى گردند , خاموش كردن فتنه چه در فتنه هاى اجتماعى و چه در فتنه هاى روانى مستلزم نابود كردن افراد و قوائى كه سبب آشوب و فتنه شده اند نيست , بلكه مستلزم اين است كه عواملى كه آن افراد و قوا را وادار به فتنه كرده است از بين برده شود . بعدا خواهيم گفت كه اين نوع ميراندن گاهى به اشباع و ارضاء نفس حاصل مى شود و گاهى به مخالفت با آن .

اين نكته بايد اضافه شود كه در تعبيرات دينى , ما هرگز كلمه اى كه به معنى (( نفس كشتن )) باشد , پيدا نمى كنيم , تعبيراتى كه هست كه البته از دو سه مورد تجاوز نمى كند بصورت ميراندن نفس است .