اصل (( آزادى )) كه پايه فلسفى اخلاق باصطلاح نوين جنسى است به طور اجمال در صفحات قبل مورد بحث قرار گرفت , در اينجا مى خواهيم اصل لزوم پرورش استعدادهاى طبيعى انسان را كه پايه تربيتى اين سيستم اخلاقى است بررسى كنيم , پس از آن البته به بررسى پايه روانى آن خواهيم پرداخت.

به استناد اصل لزوم پرورش استعدادها گفته مى شود كه تربيت سعادتمندانه براى فرد و مفيد به حال اجتماع آن است كه سبب گردد استعدادهاى فطرى و طبيعى بشر بروز و ظهور كند و شكوفان و بارور گردند .

شكوفان شدن استعدادها علاوه بر اينكه موجب مسرت خاطر و نشاط كامل فرد مى گردد , تعادل روحى او را حفظ مى كند و او را آرام نگه مى دارد و در نتيجه اجتماع نيز از او آسايش مى بيند . بر خلاف جلوگيرى و تحت فشار قرار دادن آنها كه موجب هزاران ناراحتى و اضطراب و جنايت و انحراف مى گردد .

گفته مى شود اخلاق جنسى كهن به دليل اينكه مانع رشد و شكوفان شدن يك استعداد كامل طبيعى و فطرى يعنى غريزه جنسى يا غريزه باصطلاح (( عشق )) است و عشق را خبيث مى داند محكوم است , اخلاق نو به دليل آنكه عشق را آزاد و محترم مى شمارد و با موجبات رشد و تقويت آن به مبارزه بر نمى خيزد مزيت و رجحان دارد .

ما براى اينكه بررسى كامل از اين اصل كرده باشيم , لازم است مطالب ذيل را رسيدگى كنيم :

1 - آيا اخلاق اسلامى با رشد طبيعى استعدادها مباين است ؟

2 - كشتن نفس يعنى چه ؟

3 - اخلاق نوين جنسى بزرگترين عامل آشفتگى غرائز و مانع رشد طبيعى و استعدادها است .

4 - دموكراسى در اخلاق .

5 - مقايسه اخلاق جنسى با اخلاق اقتصادى و اخلاق سياسى .

6 - مهجورى و مشتاقى .

7 - رشد شخصيت از نظر غريزه عشق .